خاطرهای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»؛
روایتی از شهید عمرانی و میوههای بهشتی
همکار شهید تعریف میکند: کنج دیوار مقداری میوه توی مشمایی گذاشته بودم تا موقع استراحت معلمها به آنها بدهم تا گلویی تازه کنند. میوهها را برداشتم تا به حیاط بروم و بشویم. سید عبدالحسین زود متوجه شد و به طرفم آمد